قلب سرخ میزد و
گرم میتپيد
میخواستم از دوستت دارم
از عاشقانهای بنويسم
جنگ شد
خون از کلمه بالا رفت
گودیهايش را پر کرد
بوی تلخی
در مشام درختها پيچيد .
پشت شيشه
ابرها صورتشان را گرفتهاند
باران را به روز ديگری میبرند .
بين ديوارها
رو به کلماتی ترس خورده
خون گرفته
عاشقانهای از من گذشته است
عل ماه...
ما را در سایت ماه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9meynoushaana بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 1:19